آشنايي با قطعات الکتريکي
 
درباره وبلاگ


به سایت رفع مشکلات کامپیوتر خوش امدید


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 231
بازدید هفته : 550
بازدید ماه : 597
بازدید کل : 279172
تعداد مطالب : 89
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

body{ align:center}

.
یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, :: 9:22 ::  نويسنده : مهدي

  

خازن هاي ثابت :
در خازن هاي ثابت ، ظرفيت از پيش تعيين شده و ثابت است و مقدار آن را بعد از ساخت نمي توان تغيير داد. خازن هاي ثابت را معمولا با جنس دي الکتريک به کار رفته در آنها مي شناسند. 

◄ خازن کاغذي :
خازنهاي کاغذي به دليل ارزان بودن و اندازه کوچکشان مورد استفاده فراوان قرار مي گيرند. جنس دي الکتريک آنها کاغذ آغشته به پارافين است و در ولتاژ پيش از 600 ولت مورد استفاده قرار مي گيرند. صفحات اين خازنها به صورت نوارهاي صاف و طويل از جنس ورقه هاي قلع است. کاغذ آغشته به پارافين بين دو صفحه ، حکم دي الکتريک را دارد و اين هر سه بصورت لوله ، پيچيده شده اند و داخل يک استوانه قرار مي گيرند.

 

Electronic components

◄ خازن ميکا :
خازن ميکا از تعدادي ورقه ي نازک ميکا به عنوان دي الکتريک و ورقه هاي نازک فلزي تشکيل مي شوند. اين ورقه ها به صورت يک در ميان روي هم قرار مي گيرند. ورقه هاي فلزي در دو دسته به يک ديگر متصل شده اند تا سطح موثر هر صفحه ي خازن را بزرگتر کنند و ظرفيت خازن بالا رود. هر چه مقدار صفحات فلزي بيش تر و اندازه ي آنها بزرگتر باشد ، ظرفيت خازن افزايش مي يابد. مجموعه ورقه هاي ميکا و فلز در يک کپسول قرار مي گيرند. 

◄ خازن الکتروليتي:
خازن هاي الکتروليتي داراي قطبيت معيني است و از آن در مدار هاي dc استفاده مي شود. يک صفحه از خازن الکتروليتي مثبت است که به سر مثبت منبع وصل مي شود. صفحه ديگر منفي است و به سر منفي منبع متصل مي گردد. ظرفيت اين خازن ها بالا و از چند ميکروفاراد تا چند هزار ميکروفاراد است. ولتاژ شکست اين خازن ها معمولا کم و جريان نشتي انها نسبت به ساير خازنها زياد است. خازن هاي الکتروليتي را با الکتروليت مايع و هم با الکتروليت خشک مي سازد. 

◄ خازن سراميک:
خازنهاي سراميک داراي دي الکتريک بالا با توان بالا و اندازه کوچک هستند. از اين خازنها در فرکانس هاي بالا استفاده مي شود. صفحات خازن سراميکي از جنس نقره و به صورت صفحات بيسار نازکي هستند که ماده ي دي الکتريک بين آنها را سراميک تشکيل مي دهد. اين خازنها از لحاظ فيزيکي بسيار کوچک اند. ظرفيت خازنهاي سراميکي از چند پيکوفاراد تا ميکروفاراد متغير است. ولتاژ شکست اين خازنها زياد است و مي تواند در ولتاژ هاي بالا ( چندين هزار ولت ) کار کنند. 

◄ خازنهاي متغير:
خازنها متغير خازنهايي هستند که ظرفيت آنها در هر لحظه مي توان از حداقل تا حداکثر تغيير داد. با خازنهاي متغير مي توان ظرفيت مورد نياز را تنظيم کرد. از اين گونه خازنها در فرکانس هاي پايين ، متوسط و بالا استفاده مي شود. محدوده فرکانس هاي پايين از 250 پيکو تا 500 پيکو و براي فرکانس ها بالا حدود چند پيکو فاراد است. 


◄ خازن هوا:
خازني است که دي الکتريک آن هوا است و بيشتر براي انتخاب فرکانس مناسب در گيرنده ها با يک سلف به طور موازي بسته مي شود. اين گونه خازنها از چندين صفحه متحرک اند. صفحات به صورت يک در ميان به فاصله منظم از يک ديگر قرار دارند. با چرخش محور که به صفحات متحرک کتصل است ، صفحات متحرک بين صفحات ثابت حرکت مي کنند ، سطح موثر صفحات تغيير مي کند و در نتيجه ، ظرفيت خازن نيز متناسب با گردش محور تغيير مي کند. 

◄ خازن تريمر: 
اين خازنها بسيار کوچک اند و در مدارها بکمک پيچ گوشتي مي توان آنها را تنظيم کرد. با تغيير دادن فاصله بين صفحات ، ظرفيت خازن تغيير مي کند. ماده عايق اين خازنها معمولا ميکا يا سراميک است. از اين خازنها در فرکانس هاي بالا استفاده فراوان مي شود. 

◄ ديود:
ديود چيست ؟ از اتصال دولايه p & n ديود درست مي شود 

1- بعد از پيوند نيمه هادي نوع p & n کنار يکديگر ، الکترونهاي آزاد و حفره ها از محل پيوند عبور کرده ، با هم ترکيب مي شوند و تشکيل يک لايه سد يا عايق مي دهند. 

2- يک منطقه تخليه در محل پيوند ها ايجاد مي شود که فاقد الکترونهاي آزاد و حفره ها مي باشد ، لکن اتمهايي که الکترون از دست داده و يا گرفته اند ، در دو طرف لايه سد و در منطقه تخليه وجود دارند. 

3- اتمهاي يونيزه شده ، ايجاد سد پتانسيل مي کنند که براي نيمه هادي ژرمانيومي حدود ۰.۲ ولت است و براي نيمه هادي سيلسيمي حدود ۰.۶ ولت است. 

4- سد پتانسيل باعث که از حرکت و ترکيب بيشتر الکترونها و حفره ها در لايه سد جلوگيري به عمل ايد. 

5- کريستال نيمه هادي نوع p داراي بار الکتريکي مثبت و کريستال نيمه هادي n داراي بار الکتريکي منفي مي باشد. 

◄ باياس ديود:
وصل کردن ولتاژ به ديود را باياس کردن ديود مي گويند. 

+ باياس مستقيم 
اگرنيمه هادي نوع p به قطب مثبت باتري و نيمه هادي نوع n به قطب منفي آن وصل شود و ولتاژ از پتانسيل سد ديود بيشترباشد ، در مدار جريان بر قرار خواهد شد. 

+ باياس معکوس 
اگر قطب مثبت باتري به نيمه هادي نوع n وصل شود و قطب منفي باتري به نيمه هادي نوع p وصل شود ، جرياني در مدار نخواهيم داشت. 

◄ تست ديود: 
همانطور که گفته شد اگر دويد در باياس موافق يا معکوس قرار بگيرد جريان را از خود عبور مي دهد و ما مي توانيم ديود را با يک مدار ساده سري کنيم ( البته با رعايت قطبهاي ديود و باتري ) اگر مدار شروع به کار کرد پس ديود سالم است و در غير اين صورت ديود سوخته شده است. 

◄ انواع ديود ها: 

● ديود اتصال نقطه اي 
● ديود زنر 
● ديود نور دهنده LED 
● ديود خازني ( واراکتور ) 
● فتو ديود 

+ ديود اتصال نقطه اي 
ديود هاي معمولي در باياس معکوس ايجاد ظرفيت خازني ( حدود PF ) مي کنند. اگر بخواهيم در فرکانس هاي بالا به کار مي بريم ، به علت ظرفيت خازني در باياس معکوس ، جريان در مدار عبور مي کند. چون در فرکانس هاي بالا مقاومت ديود کم مي شود. براي جلوگيري از اين کار از ديود اتصال نقطه اي استفاده مي کنيم 

+ ديود زنر 
ديود زنر ، مانند يک ديود معمولي از دو نيمه هادي نوع P & N ساخته مي شود. اگر يه ديود معمولي را در باياس معکوس اتصال دهيم و ولتاژ معکوس را زياد کنيم ، در يک ولتاژ خاص ، ديود در باياس معکوس نيز شروع به هدايت مي کند. ولتاژي که ديود در باياس مخالف ، شروع به هدايت مي کند ، به ولتاژ زنر معروف است و با تنظيم نا خالصي مي توان ولتاژ شکسته شدن پيوند ها را کنترل کرد 

ولتاژ زنر : 
ولتاژي که ديود زنر به ازاي آن در باياس معکوس ، هادي مي شود به ولتاژ زنر معروف است. 

+ ديود نوردهنده LED 
اين دويد از دو نوع نيمه هادي P & N تشکيل شده است. هر گاه اين ديود ، در باياس مستقيم ولتاژي قرار گيرد و شدت جريان به اندازه کافي باشد ، ديود ، از خود نور توليد مي کند. نور توليد شده در محل اتصال دو نيمه هادي تشکيل مي شود. نور توليدي بستگي به جنس به کار برده شده در نيمه هادي دارد. اين لامپ چند مزايا بر لامپ هاي معمولي دارد که عبارتند از : 

1- کوچک بودن و نياز به فضاي کم 
2- محکم بودن و داشتن عمر طولاني ( حدود صد هزار ساعت کار ) 
3- قطع و وصل سريع نور 
4- تلفات حرارتي کم 
5- ولتاژ کار کم ، بين ۱.۷ ولت تا 3.3 ولت 
6- جريان کم حدود چند ميلي آمپر با نور قابل رويت 
7- توان کم ، حدود ۱۰ تا ۱۵۰ ميلي وات 

+ ديود خازني ( واراکتور ) 
اين ديود از دو نيمه هادي نوع P & N تشکيل مي شود. ديود خازني در واقع ديودي است که به جاي خازن بکار مي رود و مقدار ظرفيت آن با ولتاژ دو سر آن رابطه عکس دارد 

+ فتو ديود 
اين ديود از دو نيمه هادي نوع P & N تشکيل مي شود. با اين تفاوت که محل پيوند P & N ، جهت تابانيدن نور به آن از مواد پلاستيکي سياه پوشيده نمي باشد ، بلکه توسط شيشه و يا پلاستيک شفاف پوشيده مي گردد تا نور بتواند با آساني به آن بتابد. روي اکتر فتو ديود ها يک لنز بسيار کوچک نصب مي شود تا بتواند نور تابانيده شده به آن را متمرکز کرده و به محل پيوند برساند. 

◄ مقاومت :
مقاومت چيست؟ مقاومت ها اجزايي هستند که مقاومت مدار را زياد مي کنند. آنها از موادي با هدايت کم و در اندازه ها و شکل هاي متنوع ساخته شده اند. 

+ مقاومت الکتريکي 
عبور جريان الکتريکي از هادي ها از بسياري جهات شبيه عبور گاز از يک لوله است. اگر اين لوله پر از پشم فلزي يا ماده مختلتي باشد ، اين شباهت ها بيشتر مي شود. اتم هاي نشکيل دهنده سيم هادي از عبور الکترون ها جلوگيري مي کنند ، همانطور که الياف پشم فلزي مانع عبور مولکولهاي گاز مي شوند. حال مي خواهيم ببينيم که مقاومت هادي ها به غير از جنس فلز به چه عواملي ديگري بستگي دارد. 

+ تاثير سطح مقطع بر مقاومت الکتريکي 
مقاومت هر جسمي به الکترونهاي آزاد آن بستگي دارد. مي دانيد که واحد شدت الکتريکي آمپر ( A ) است. يک آمپر يعني اين که 6/28ضرب در 10 به توان 18 الکترون آزاد در هر ثانيه از هر نقطه سيم عبور مي کند. پس يک هادي خوب بايد به مقدار کافي الکترون آزاد داشته باشد تا جريان الکتريکي با چندين آمپر بتواند از آن عبور کند. 
بنا بر اين طبق شکل هرگاه پهناي فلز افزايش يابد ، در حقيقت سطح مقطع زيادتر و در نتيجه ، مقاومت کم تر مي شود. پس سطح مقطع عکس مقاومت عمل مي کند 

+ تاثير طول هادي بر مقاونت الکتريکي 
شايد تصور کنيئ که با افزايش طول هادي عبور جريان راحت تر مي شود ولي چنين نيست. اگر چه در يک قطعه مسيبلند تر تعداد بيشتري الکنرون آزاد وجود دارد ولي الکترونهاي آزاد اضافي در طول سيم ، در اندازه گيري جريان الکتريکيداخل نمي شود. در واقع هر طول معين از هادي ، مقدار معيني مقاومت دارد و هر چه سيم طويل تر باشد ، مقاومت بيتر مي شود. 

+ تغييرات مقاومت به طول سيم 
نکته : تغيير طول و سطح مقطع به ميزان دو برابر مقاومت را تغيير نمي دهد 

+ اندازه گيري مقاومت الکتريکي در مدار 

مدارهاي الکتريکي به دو نوع بسته مي شوند : سري يا موازي 

اندازه گيري مقاومت الکتريکي در مدارسري : 

در مدار سري همانگونه که از نامش پيدا است مقاومت ها به دنبال هم بسته شده اند پس بايد تمامي مقدار آنها را با هم جمع کرد 

اندازه گيري مقاومت الکتريکي در مدار موازي : 

در مدار موازي بايد حاصل ضرب تمام مقاومت ها را تقسيم بر مجموع مقاومت ها کرد. 

+ کاربرد مقاومت هاي الکتريکي 
مقاومت هاي اهمي براي اضافه کردن مقاومت مدارهاي الکتريکي به کار مي روند. در حقيقت ، آنها اجسامي هستند که در مقابل عبور جريان مقاومت زيادي از خود نشان مي دهند. موادي که غالباٌ در مقاومت ها به کار مي روند عبارتند از کربن ، آلياژ مخصوص از فلزاتي از قبيل نيکروم ، کنستانتان و منگانان. مقاومت اهمي را طوري به مدار مي بنديم که جريان همان طور که از بار الکتريکي و منبع ولتاژ عبور مي کند ، از آن هم بگذرد. در اين صورت مقاومت کل مدار مجموع مقاومت هاي بار الکتريکي ، منبع ولتاژ ، سيم هاي رابط و مقاومت اهمي است. توجه داشته باشيد که فقط با اضافه کردن يک مقاومت اهمي مناسب به مدار مي توان مقاومت کل مدار را به اندازه ي دلخواه تغيير داد. 

+ انواع مقامت ها 

1- مقاومت هاي ترکيبي 
2- مقاومت هاي سيم پيچي 
3- مقاومت هاي لايه اي 

+ طبقه بندي مقاومت هاي از نظر نوع کار 

1- مقاومت هاي ثابت : مقاومت هاي ثابت دو سيم رابط دارند که به دو انتهاي مقاومت متصل است. اصولا مقدار اين نوع مقاومت هاي ثابت است ولي بعضي از آنها داراي مقاومتهاي متفاوتي هستند. اين مقاومت ها به دو دسته ي الف - مقاومت ها زبانه دار و ب - مقاومتهاي قابل تنظيم تقسيم مي شوند. 

الف) مقاومت هاي زبانه دار : در اين نوع مقاومت ها علاوه بر دو سيم انتهايي ، سر سيم هاي ديگري بين دو سر مقاومت وجود دارد. با اتصال ترمينال هاي مختلف به مدار مقاومت هاي متفاوتي حاصل مي شود. هر يک از اين مقاومت ها داراي مقاومت ثابتي هستند. 

ب) مقاومت هاي قابل تنظيم : ديديد که مقاومت هاي ثابت قابليت انعطاف ندارند ، زيرا مقاومتشان کاملا تعيين شده و مقدار آن تغيير نا پذير است. مقاومت هاي زبانه دار تا حدودي قابلت انعطاف دارند ، چون بيش از يک مقدار مقاومت مي توان از آنها بدست آورد. با وجود اين تعداد مقاومت هايي را که مي توان از آنها بدست آورد به 3 يا 4 محدود مي شود. آنچه اغلب مورد نياز است ، مقاومتي است که بوسيله آن بتوان حدود معيني از مقاومت را از 0 تا 1 حد اکثر بدست آورد. اين مقاومت ها طوري ساخته نشده اند که بتوان آنها را پيوسته تغيير داد. در واقع ، هنگام نصب اين مقاومت ها در مدار، آنها را روي مقاومت دلخواه تنظيم کرده و سپس با همان مقاومت در مدار کار مي کنند. 

2- مقاومت هاي متغيير : در بسياري از وسايل الکتريکي مقدار بعضي از مقاومتها بايد پيوسته تغيير کند ، پيچ ولوم راديو ، کنترل کننده روشنايي تلويزيون از آن جمله اند. مقاومتهاي متغير مقاومتهايي هستند که پيوسته مي توان مقدار آنها را تغيير داد. 

به آن دسته از مقاومت هاي متغير ، " وابسته " گفته مي شود که به وسيله عواملي از قبيل نور ، حرارت ، ولتاژ و... مقدار مقاومتشان تغيير کند. اين مقاومت ها انواع مختلفي دارد که عبارت اند از : 

الف- مقاومتهاي تابع حرارت THERMISTOR (Tehrmally sensitive resistor): 
مقدار اهم اين مقاومت ها تابع حرارت است. يعني ، در اثر حرارت ميزان مقاومتشان تغيير مي کند. مقاومت هاي حرارتي را تحت عنوان " ترميستور" مي شناسيم. در اين مقاومت ها تغييرات مقدار مقاومت نسبت به تغييرات دما خطي نيست. از اين مقاومت ها در مدارهابه صورت حس کننده(Sensor) هاي حرارتي در مسير دستگاه هاي الکتريکي نظير موتورهاي الکتريکي ، کوره ها ، سيستم هاي تهويه و تبريد استفاده مي شود. به طور کلي ترميستورها در مداراتي که دما را اندازه گيري يا کنترل مي کنند به کار مي روند و در دو نوع ساخته مي شوند. 1- ترميستور با ضريب حرارتي مثبت (PTC): که با افزايش دما مقدار مقاومت آن افزايش مي يابد. و 2- ترميستور با ضريب حرارتي منفي (NTC) : که با افزايش دما مقدار مقاومتش کاهش مي يابد. 

ب- مقاومت هاي تابع نور LDR(Light Dependent Resistor): 
مقدار مقاومت تابع نور تابع تغييرات شدت نور تابيده شده به سطح آن است. مقاومت تابع نور در فضاي تاريک داراي مقاومت خيلي زياد (در حد مگا اهم ) و در روشنايي داراي مقاومت کم ( در حد کيلو يا اهم ) است. مقاومت هاي LDR را " فتو رزيستور " هم مي نامند. براي اينکه نور روي عنصر مقاومتي فتورزيستور اثر گذارد معمولا سطح ظاهري آن را با شيشه يا پلاستيک شفاف مي پوشانند. از اين مقاومت در مدارات الکترونيکي به عنوان تشخيص دهنده ي نور (نور سنج ) استفاده مي شود. از جمله کاربردهاي اين مقاومت استفاده ي آن در دوربين هاي عکاسي و کليدهاي نوري و چشم هاي الکترونيکي است. 

ج- مقاومت هاي تابع ولتاژ VDR ( Voltage Dependent Resistor ) : 
مقاومت هاي تابع ولتاژ ، مقاومت هايي هستند که متناسب با تغيير ولتاژ ، مقاومت آنها تغيير مي کند تا همواره ولتاژ يکساني در مدار وجود داشته باشد. مقاومت VDR را تحت عنوان " واريستور " نيز مي شناسند. مقدار اهم اين مقاومت ها با ولتاژ رابطه ي معکوس دارد. يعني با افزايش ولتاژ مقدار اهم آنها کاهش مي يابد. واريستورها به پلاريته ي ولتاژ اعمال شده وابسته نيستند که اين خود مزيتي براي اين نوع مقاومت ها محسوب مي شود ، زيرا براي استفاده در مدارات AC بسيار مناسب هستند. از جمله کاربرهاي اين مقاومت ها عبارتند از : 1- تثبيت کنندهاي ولتاژ 2- حفاظت مدارها در مقابل اضافه ولتاژها در لحظات قطع و وصل کليد. 

د-مقاومت هاي تابع ميدان مغناطيسيMDR(Magnetic Dependen Resistor): 
مقاومت هاي تابع ميدان به مقاومت هايي گفته مي شود که به سبب اثر ميدان مغناطيسي بر آنها مقدار اهمشان تغيير مي کند. در ساخت اين مقاومت ها از نيمه هادي هايي استفاده شده که داراي ضريب حرارتي منفي هستند. به همين دليل در صورت افزايش دما مقدار مقاومت آن ها کاهش مي يابد. 

+ نحوه تعيين مقدار مقاومت ها از روي کد رنگي : 
رنگ اولين نوار نشان دهنده اولين عدد صحيح مقدار مقاومت است و رنگ دومين نوار نشان دهنده دومين عدد صحيح مقدار مقاومت است. رنگ سومين نوار نشان دهنده ضريب مقاومت است. رنگ نوار چهارم حدود خطا ( تلرانس ) را معين مي کند. 

رنگ عدد صحيح مضرب تلرانس 

سياه 0 --1 
قهوه اي 1 --10 
قرمز 2 --100 
نارنجي 3 --1000 
زرد 4 --10000 
سبز 5 --100000 
آبي 6 --1000000 
بنفش 7 --10000000 
خاکستري 8 --100000000 
سفيد 9 --1000000000 
طلائي - - 5% 
نقره اي - 10% 
بي رنگ - - 20% 

+ قانون اُهم 
براي بوجود آوردن جريان در يك مقاومت ، بايد يك ولتاژ را در سرتاسر مقاومت ايجاد كنيم. قانون اُهم وابستگي بين ولتاژ ، جريان و مقاومت را بيان ميكند كه به 3 روش مختلف بيان مي شود. شود. 

V = I × R يا I = V / R يا R = V / I 

در فرمولهاي بالا واحد ولتاژ ( ولت V ) واحد جريان ( آمپر I ) و واحد مقاومت ( اُهم ) مي باشد. 
در اكثر مدارهاي الكتريكي معمولاً مقدار آمپر بسيار بالا و برعكس مقدار مقاومت معمولاً پائين در نظر گرفته شده است. لذا جريان با ميلي آمپر و اُهم با كيلو اُهم اندازه گيري مي شود. 

◄ ترانزيستور:
در سالهاي 1904تا 1947 لامپها تنها وسايل الکترونيکي بودند که براي تقويت مورد استفاده قرار مي گرفتند. در سال 1906لامپ سه قطبي توسط لي دي فورست ساخته شد و در سال 1930 لامپ هاي چهار قطبي ( تترود ) و پنج قطبي ( پنتود ) نيز ساخته شدند. در سال هاي بعد ، صنعت الکترونيک به عنوان يک صنعت اصلي و مهم با قابليت توسعه بسيار ، مورد توجه قرار گرفت. در 23 دسامبر 1947 صنعت الکترونيک به موفقيت جديدي دست يافت. دربعد از ظهر اين روز والتربراتين و جان باردين عمل تقويت سيگنال را توسط اولين ترانزيستوري که در لابراتوار کمپاني بل ، طراحي. ساخته شده بود ، انجام دادند. 

+ برتريهاي ترانزيستور بر لامپ هاي الکتروني 
بعد از اختراع ترانزيستور ، برتريهاي اين المان نسبت به لامپهاي الکتروني ، به زودي آشکار گشت. به طوري که در راديو و تلويزيون و هم همچنين مدارات الکتروني ترانزيستوري ، بلافاصله ساخته شدند. در زير به برخي از برتريهاي ترانزيستود نسبت به لامپ هاي الکتروني اشاره شده است. 

الف: کوچک تر و سبک تر بودن 
ب : احتياج نداشتن به فيلامان و در نتيجه ، نداشتن تلفات حرارتي تاشي از گرم کردن فيلامان 
ج : احتياج نداشتن به مدت زمان جهت گرم شدن فيلامان 
د : کار کردن در ولتاژ هاي بسيار کم 
و : استحکام زياد و داشتن عمر طولاني 
ز : ساده بودن سيم کشي طراحي هاي ترانزيستوري 

بايد توجه داشت که لامپها نيز نسبت به ترانزيستور ها از برتري هايي برخوردارند ، از جمله : قدرت بسيار بالا ، تغيير نکردن نقطه کار بر اثر گرما و... ولي ترانزيستور با داشتن برتريهاي فوق در قدرتهاي کم و متوسط جانشين لامپها شده است. 

+ ساختمان ترانزيستور 
ترانزيستور معمولي ، يک المان سه قطبي است که از سه کريستال نيمه هادي نوع n و p که در کنار يک ديگر قرار ميگيرند تشکيل شده است. ترتيب قرار گرفتن نيمه هادي ها در کنار هم ، مي تواند به دو صورت انجام پذيرد : 

الف : دو قطعه نيمه هادي نوع n در دو طرف و نيمه هادي نوع p در وسط. 
ب: دو قطعه نيمه هادي نوع p در دو طرف و نيمه هادي نوع n در وسط. 

در حالت (الف) ترانزيستور npn و در حالت (ب) تورانزيستور pnp مي نامند. 

پايه هاي خروجي ترانزيستور را به ترتيب اميتر ( منتشر کننده ) ، بيس ( پايه ) و کلکتور ( جمع کننده ) نامگذاري کرده اند. اميتر را با حرف E ، بيس را با حرف B و کلکتور را با حرف C نشان مي دهند. پايه هاي ترانزيستور را مي توان با پايه هاي لامپ تريود از نظر نوع عملکرد به شرح زير مقايسه نمود : 

الف : اميتر با کاتد E=K 
ب : بيس با شبکه فرمان B=G 
ج : کلکتور با آند C=A 

نيمه هادي نوع N يا P به عنوان اميتر به کار مي روند ، نسبت به لايه و کلکتور داراي ناخالصي بيشتري مي باشد. ضخامت اين لايه حدود چند ده ميکرون است. و سطح تماس آن نيز بستگي به ميزان فرکانسي و قدرت ترانزيستور دارد. 

لايه بيس نسبت به کلکتور داراي ناخالصي کمتري است و ضخامت آن نيز به مراتب کمتر از اميتر و کلکتور مي باشد و عملا از چند ميکرون تجاوز نمي کند. 
ناخالصي لايه کلکتور از اميتر کمتر و از بيس بيشتر است. ضخامت اين لايه به مراتب بزرگتر از اميتر مي باشد ، زيرا تقريبا تمامي تلفات حرارتي ترانزيستور در کلکتور ايجاد مي شود. 
اين نوع ترانزيستورها را به اختصار BJT (Bipolar Junction Transistor ) مي نامند. 

+ عملکرد ترانزيستور 
باياسينگ ترانزيستور : براي اينکه بتوان از ترانزيستور به عنوان تقويت کننده ، سوييچ و... استفاده نمود ، بايد ابتدا ترانزيستور را از نظر ولتاژDC تغذيه کرد ، عمل تغذيه ولتاژ پايه هاي ترانزيستور را باياسينگ ترانزيستور مي گويند. با توجه به اينکه ترانزيستور داراي سه پايه مي باشد مي توانيم يکي از پايه هارا به عنوان مشترک و دو پايه ديگر را به عنوان ورودي و خروجي در نظر بگيريم. اتصال ولتاژ DC به پايه هاي مختلف ترانزيستور نحوه کار آن را بيان مي کند. چون پايه هاي ترانزيستور سه عدد است ، لذا مي توانيم ولتاژ dc را به فرمهاي مختلف به ترانزيستور متصل کنيم.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب